جدول جو
جدول جو

معنی مرگ زا - جستجوی لغت در جدول جو

مرگ زا
مرگ آفرین، مرگ آور، مرگبار، کشنده، مهلک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرگ پا
تصویر گرگ پا
گیاهی با شاخه های کوتاه و برگ های ریز به هم فشرده، پای گرگ، پنجه گرگی
فرهنگ فارسی عمید
(گُ وَ)
دهی است از دهستان نودان بخش کوهمره نودان شهرستان کازرون واقع در 27000گزی خاور نودان. هوای آن معتدل و دارای 175 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و قالی و گلیم بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مَ گَ زَنَ)
یکی از ماههای فرس. یکی از نه ماهی که ذکر آنها در کتیبۀ بیستون از داریوش کبیر آمده است. ترجمه عبارت کتیبه در این مورد چنین است: اهورمزدا مرا یاری کرد بفضل اهورمزد ویندفرن بابل را گرفت و آن را به اطاعت در آورد. ماه مرگ زن روز 22 بود که ازخ که خود را بخت نصر می نامید دستگیر شد. با توجه به فتح بابل زمان این ماه را می توان تعیین کرد. و رجوع به تاریخ ایران باستان ص 548 و خرده اوستا ص 207 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ غَ زَ)
ماه ایران باستان، مطابق تقریباً شباط و فوریه. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از اسامی نه ماهی که در کتیبۀ بیستون ذکر شده ’مرغ زن’ است و آن ماه دوم از زمستان (انامک - مرغ زن - وی یخن) بوده است و ظاهراً معنی چمن زن میدهد. (از تاریخ ایران باستان ص 1499)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 13 هزار و پانصدگزی جنوب غربی سردشت و 12هزارگزی جنوب راه ارابه رو بیوران به سردشت. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون و مازوج و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
از جملۀ کوهستانها و ییلاقات شاه کوه و ساور مازندران میباشد. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 169)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نوعی از گیاه است. پنجۀ گرگ. (گیاه شناسی گل گلاب ص 172) :
خجسته را بجز از خردپا ندارد گوش
بنفشه را بجز از گرگ پا ندارد پاس.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
قریه ای است فرسنگی بیشترمیانۀ شمال و مغرب اشفایقان. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که ارگ نوازد. رجوع به ارگ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دگر زا
تصویر دگر زا
زاییده دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از گروه گرگ پایان از دسته نهانزادان آوندی که برروی ساقه آن برگهای کوچک بهم فشرده بسیار روییده میشود و از این جهت ظاهرا بخزه ها شبیه میگردند. تقسیمات ساقه و ریشه آن همیشه دوتایی است. زایش این گیاه بوسیله هاگ است. هاگدانهای آن در بغل برگها قرار دارد و محتوی هاگ زرد رنگ فراوانند که بصورت غباری بسیار نرم و مورد استفاده دارو سازان میباشد و آنرا گرد لیکوپود نامند کبریت نباتی مسکیه پای گرگ پنجه گرگ پنجه گرگی: خجسته را بجز از خرد پاندارد گوش بنفشه را بجز از گرگ پاندارد پاس. (منوچهری) یا گرگ پایان. (جمع گرگ پا) گروهی از گیاهان نهانزاد آوندی که دارای برگهای کوچک ساده و متعددند و بدو راسته ایزسپره و هترسپره تقسیم میشوند. نمونه راسته اول گیاه پنجه گرگ است و نمونه راسته دوم سلاژینلا میباشد پنجه گرگیان پای گرگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
القفز
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
Bouncy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
rebondissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرگ جا
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
elástico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
স্থিতিস্থাপক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
упругий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
federnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
пружний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
sprężysty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
لچکدار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
elastik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
kuruka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
elastico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
탄력 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
弾力のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
אלסטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
लचीला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
elastis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
弹性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
veerkrachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
rebotante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرش زا
تصویر پرش زا
ยืดหยุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی